فقر واقعی با تجملات اجارهای
- شناسه خبر: 1903
- تاریخ و زمان ارسال: 29 آذر 1404 ساعت 5:31
- نویسنده: فاطمه علیزاده

فاطمه علیزاده – سردبیر افتخار آذربایجان
واقعیت وضعیت کنونی جامعه «حفظ ظاهر تعلق» است
طبق واقعیات وضعیت کنونی جامعه که شاهد آن هستیم، آنچه از «طبقه» باقی میماند، نه جایگاه اقتصادی باثبات بلکه تلاشی برای حفظ ظاهر تعلق است.
از سوی دیگر، به باور جامعه شناسانی چون عباس نعیمی جور شری، نشاط اجتماعی در ایران ماهیتی طبقاتی دارد. برای طبقات فرودست، شادی نه یک امر پایدار، بلکه مُسکّنی موقت برای کاهش فشارهای انباشته اقتصادی و روانی است.
اکثریت افراد جامعه معتقدند فرصت رشد و برابری برایشان وجود ندارد
سجاد بهزادی -جامعه شناس- میگوید: «جمعیت زیادی از جامعه ایران احساس میکند از چرخههای اقتصادی و یک زندگی معمولی عقب مانده و فرصتهای رشد و برابری دیگر برایشان وجود ندارد.»
این احساس عقب ماندگی، فقط مادی نیست؛ نمادین است. فرد احساس میکند از صحنه زندگی اجتماعی حذف شده است.
در نتیجه فرد برای باقی ماندن در میدان اجتماعی میکوشد دست کم در سطح نمادین خود را هم سطح طبقه مرفه نشان دهد اما تورم و افت درآمد، امکان تملک واقعی کالاهای شاخص این طبقات را از او گرفته است.
راه حل، مصرف نمایشی و اجارهای است: آیفون، خودروی لوکس یا ویلایی که نه برای زیستن بلکه برای دیده شدن کرایه میشود.
برخی جامعه شناسان این نوع «رِنت» را مولد نشاطی لحظه ای میدانند؛ لذتی کوتاه مدت که ناکامی را برای ساعاتی معلق میکند، شبیه مُسکّنی که درد را درمان نمیکند اما موقتاً خاموشش میسازد.
شبکه های اجتماعی میدان نمایش و دیده شدن
اما مسئله فراتر از انتخاب های فردی است. شبکه های اجتماعی میدان تازه ای ساختهاند که در آن ارزش اجتماعی بیش از هر زمان دیگری به تصویر، نمایش و دیده شدن گره خورده است.
همزمان، منطق سرمایه داری پلتفرمی با ترویج سبک های خاص زندگی، میل به مصرف را حتی در جوامعی که توان اقتصادی تحقق آن را ندارند، تشدید میکند.
در این بستر، اجاره آیفون برای یک مهمانی یا کرایه خودروی لوکس برای چند ساعت، صرفاً یک کنش شخصی نیست؛ پاسخی است به فشار همزمان اقتصاد فروپاشیده و میدان نمادینی که مدام استانداردهای جدید از «زندگی معمولی» تعریف میکند.
شهرهای بزرگ؛ دنیای گمنامی و بی هویتی
امانالله قرایی مقدم در این باره میگوید: «ما در دوران تمدن حسی به سر میبریم. آنچه بشر را تحت سلطه قرار داده، حسیات و مادیات است. این مسئله در شهرهای بزرگ پررنگتر میشود چون چیزی که شخصیت شما را نشان میدهد ظاهر شماست؛ از ماشین گرفته تا گوشی همراه.
شهرهای بزرگ، دنیای گمنامی، تنهایی و بیهویتی است و انسان امروز برای حکمی که جامعه دربارهاش صادر میکند، به آراستن ظاهر پناه میبرد.»
او می افزاید: «فرقی نمیکند فرد در کدام طبقه اجتماعی باشد؛ حتی اگر دخل و خرجش به هم نخورد، میخواهد بگوید من هم سری در سرها دارم.
اما فرد فرودست، با دیدن این تجملات، احساس محرومیت میکند و بعد دشمن میشود؛ دشمن طبقات مرفه، حاکمیت و هر آنچه نماد نابرابری است.»
از حسیگرایی تا بزهکاری در جامعه امروز
به گفته این جامعه شناس، فضای مجازی و رسانهها نقش پررنگی در تشدید این وضعیت دارند. «مارشال مک لوهان میگوید: قرن بیستم، قرن سلطه ارتباطات جمعی است و این سلطه، امروز با شدت بیشتری ادامه یافته است.»
قرایی مقدم، افزایش دزدی و بزهکاری را یکی از تبعات مستقیم این حسیگرایی میداند: این همه موبایل قاپی و کیف قاپی از کجا میآید؟ او هم میخواهد همان چیزی را داشته باشد که دست طبقات مرفه است.»
او تأکید میکند: «ظاهر بر انسان حاکم شده است. حتی دین هم به نوعی کالایی و نمایشی شده. شرکتهای بزرگ هم از این آب گل آلود ماهی میگیرند، چون میدانند عقل مردم در این جهان حسگرا، به چشمشان است.»
پیامدهای اجتماعی و روانی «خود عقببینی اقتصادی»
قرایی مقدم معتقد است، فیلترینگ یا اقدامات سلبی پاسخگوی این وضعیت نیست: «حاکمیت نمیتواند با ابزارهای محدود کننده این روند را کنترل کند. فقط فرهنگسازی میماند که آن هم در چنین فضای اجتماعی، چندان شنیده نمیشود.»
او در پایان هشدار میدهد: «افزایش اختلالات روانی افسردگی، نا اُمیدی و نارضایتی اجتماعی از تبعات مستقیم این وضعیت است.
فردی که میبیند آرزوهایش دست نیافتنی شده، در محل کار، کمکاری میکند، در جامعه نارضایتی تولید میکند و شکاف طبقاتی را عمیقتر میسازد؛ شکافی که در نهایت، پیامدهای سیاسی و اجتماعی جدی به همراه خواهد داشت.»








